کنار آمدن ایرانی با دوفقره کلیدی

کنار آمدن ایرانی با دوفقره کلیدی 

کنار آمدن ایرانی با دوفقره کلیدی

بایدن در سخنرانی کنگره :
وقتی با کمپانی های نفتی حرف زدم، گفتند که «خب ما از این می‌ترسیم که تمام چاه‌های نفت و پالایشگاه‌ها را ببندیم؛ بنابراین چرا باید روی آنها سرمایه‌گذاری کنیم؟» و من گفتم ما دست کم یک دهه دیگر به نفت نیاز داریم.»

دو – دنیا دارد خود را برای دنیای بدون سوخت متکی به « بنزین و گازوئیل…» آماده می کند
سه – ما در یک کره یخی زندگی می کردیم و شمال و جنوب آن یخ بود
چهار – اگر بشر با همین دست فرمان ١۵ سال دیگر پیش برود، گازهای گلخانه ای به گرم شدن بیشتر زمین منجر شده و بخشی عمده از یخ های باقی مانده در دو قطب ، آب میشود و سطح آب اقیانوس ها بالا می آید و شهر های ساحلی دنیا ، زیر آب می رود
پنج – با آب شدن یخ ها ، همه شهر های ساحلی دنیا زیر آب می رود
شش – نیویورک زیر آب می رود
هفت – بشر اجازه چنین کاری را نمی دهد و با اقدامات بسیار خشن مبتنی بر نتایج فوری ، جلو مصرف نفت ، بنزین ، گازوییل و …را می گیرد
هشت – برای ٨۵ میلیون جمعیت در ایران نمی توان با صادرات نفت ، شغل ایجاد کرد

نتیجه گیری :
دوگانه ای شکل گرفته است :
از یکسو سفره نفت طی ١٠ تا ١۵ سال آینده برچیده میشود
از سوی دیگر حتی اگر نفت منزلت گذشته را داشت نمی شد با صادرات نفت ، زندگی ٨۵ میلیون نفر را تامین کرد
جامعه ایران آمادگی روانی عبور از این دو فقره را ندارد ، عبور از این دو فقره به تعادل روان شناختی دیگری نیاز دارد
مدل پس انداز مردم ایران با این دو فقره نمی خواند و ثروت بسیاری مثل یخ های دو قطب ظرفیت آب شدن دارد
جهان در حال عبور از تمدن کربن است و ثروت ایرانیان بیش از هر چیز با تمدنی کربنی شارژ می‌شود
ما یک تمدن بنزینی در ایران بنا کرده ایم ، تمدن بنزینی ، داشتن اتومبیل بنزینی را ، راه درست صیانت از دارایی در مقابل تورم می داند
ما تورم را از طریق افزایش قیمت مسکن و خودرو می فهیم
نفت صادر می کردیم و پول آن نهایتا بعد از چند مرحله، از بخش مسکن سر در می آورد
این چرخه در جهان به پایان «خود خیلی زود تر آنچه که عموم ایرانیان فکر می کنند » نزدیک میشود
یکی از لوازمی که باعث میشود حال جهان خوب شود عبور از تمدن بنزینی است ، البته فقره های دیگری هم هست و این فقره با الگوی ایرانی برای ثروتمند شدن تصادم دارد